تصویرى از اردوىِ دانشجویان رشته مهندسى صنایع دانشگاه پلى تکنیک تهران در زمستانِ سالِ هزار و سیصد و هفتاد و نه خورشیدى در دشت هویج اطراف تهران: پرسپکتیوِ سرمامرگ، مِدانا، امینم، مازیار، مارتیک، در هر انسانى، چیزى از جنس "پاسخ به تاریخ" وجود دارد، اما پرسش هاىِ تاریخ براىِ هر انسان، دهه، نسل و ملت، سوال هایى ساده نیستند، و در هر عکس، چیزى از جنس "ایستادن در برابر جوخه آتش"، هر عکس مى تواند در نهایت آخرین عکس و یا آخرین خاطره خوب یا بد با صحنه، لحظه، زمان، مکان و آدم ها باشد، دانشجویانِ ورودى جدید رشته مهندسى صنایع دانشگاه پلى تکنیک، برف و بورانِ شدید و ارتفاعات دشت هویج، و ما دلمان به همین عکس ها، خوش است، به همین آلبوم قدیمى و چند داستان کوتاه و بلند به یاد مانده، که تاریخ و گذشته داریم، غافل از این که، جامعه ما لیاقت و جاىِ خالى براىِ هیچ شکلى از گذشته ندارد، ما لایق نبودیم و نیستیم، ما خاطره را هم براىِ مصرفش، حفظ مى کنیم، اسم ها را فراموش مى کنیم، آدم ها کم رنگ تر مى شوند، ما مردمان "عشق با زمان حال در استمرارى ترین و بعید ترین شکلش" هستیم، مردمان ماضى مجهول و مستقبل و جا مانده، درخت هاىِ یخ زده و خاطره خط پنهان شده و زیر برف مانده جاده، بوران و رسیدن به یک خانه کاهگلى و آرامِ گوسفندها، و جمع شدن همه زیر سقف خیس و کنار پنجره باز شده به سفیدى غلیظ و مه آلود یک دشت در روبرو، ما عادت به حفظ تاریخ نداریم، پس به همه حال ها گند خواهیم زد، داستان هایمان از زمان لالایى ها و قصه هاى مادربزرگ تغییرى نکرده و سر در برف فراموشى تاریخ فرو کرده ایم، اما تاریخ این ملت را با "تیپا" بیدار خواهد کرد، با یک کشیده نر و ماده و یک چکِ آبدار سرهنگى زیر گوشمان، چهره "ایمان" با موى بلند و سبیل هایش، و خبر تلخ غرق شدنش در دریا، آن گوشه عکس، و جماعتى که سه خط در میان همه آن ور آب هستند، با اولین اشاره و مهر ویزا، پریدند، آن ها که ماندند، هنوز از این جاده برفى و یخ بندان، خارج نشده اند، ما دلمان به آواز و خنده خوش بود، به لذت سوزش برف و پرتاب گلوله برفى به صورت رفیقمان، دلمان خوش بود به لقمه نانى و پیاله اى آب، و ما سخت "خر" بودیم، خام و خموش و خرفت، خبر از هزاردستان و هزاربازى این جامعه ملون المزاج، متغیرالاحوال و ت زده نداشتیم، گمان کردیم همه "رو" بازى مى کنند، کسى از "پشت" نمى زند و صداى زیر و رو کشیدن خوابیده، ما گُل کاشتیم، به خاکى زدیم، خیط کاشتیم و بلند بلند، صلوات فرستادیم.
"Cafe Nostal"
درباره این سایت